عسگر باقری (Asger Bagiri) شاعر اهل ماکو، با تخلص دومان که همزمان به خوانندگی هم مشغول می باشد در مسابقه خوانندگی تلویزیون TV8 ترکیه به نام "او سس ترکیه" (Osas Turkey) با ارائه بسیار حرفه ای خود مورد توجه داوران و تماشاگران قرار گرفت.
عسگر باقری برای ادامه مسابقه، ابرو گوندش خواننده مشهور ترکیه ای و همسر رضا ضراب تبریزی را انتخاب کرد.
بیوگرافی عسگر باقری به زبان ترکی به نقل از وبلاگ یلدا ماکو :
عسگر باقری دومان تخلصی آدلانان 1356 جی گونش ایلینده شوط شهرینده دونیایا گوز آچیب . اوشاقلیقدان هنر و اینجه صنعته بیر اوزه ل باخیشی واریدیر و خط یازما ، رسم چکمک و موسیقیده آچیق الی واریدیر و تا او زامان کی، گوزل سسیله اوز ماحالیندا اوخوماقلا آد قازانیر و ماکو اولکه سینده بو عزیز قارداشیمیزی تاتلس ( تاتلی سس) آدلاندیریرلار . بو اوخوماق و مغننیلیق اونو قانع ائتمه ییب اویئره قده ر کی 1382 جی ایلدن شعر یازماغا باشلاییر . و اوز آنا دیلینه بیر خاص باخیشی اولاراق تورکی دیلینده شعر یازماغی آشیقلار سایاغی باشلاییر و قوشما، گرایلی ، پارپارا ، تجنیس و باشقا قالیبلرده شعر عالیمینه آیاق آچیر که بو باره ده اوز دئدیگینه گوره علیرضا قاسم زاده( دهدار ) جنابلارینا چوخ میننتدار دیر . ایندیسه یازدیغی شعرلرده آنا وطنینه اولدوغو قایغییا گوره چوخلو آنا توپراق سوزلری و بلکه ده دوغرو دئسک ناله لریدیر .دوماندا بیردیل وورغونودور سوزلرینده ساده اولموش مطلبردن یالنیز ائلینه بیر مطلبی خاطیرلاماق ایسته ییر: دیل- آذربایجان
شب و خورشید و آشیانه ی من نورباران شده است خانه ی من
طَبَقِ نور شد در این دل شب پاسخ گریه ی شبانه ی من
بوی بابا رسد مرا به مشام ابتا مرحبا! سلام، سلام
****
مصحفِ روی دست من سر تو است هفده آیه نقش منظر تو است
زخم های سر بریده ی تو شاهد زخم های پیکر تو است
دررگ حنجر تو دیده شده که سرت از قفا بریده شده
****
تو نبودی فراق آبم کرد عمه بیدار ماند و خوابم کرد
صوت قرآن تو دلم را برد لب خشکیده ات کبابم کرد
ای علی بر لب تو بوسه زده! چوبِ کی برلب تو بوسه زده؟
****
تا به رویت فتاد چشم ترم پاره شد مثل حنجرت جگرم
خواستم پا نهی به دیده ی من پس چرا با سر آمدی به برم
دامن دخت داغدیده ی تو گشت جای سر بریده ی تو
****
طفل قامت خمیده دیده کسی؟! مثل من داغدیده، دیده کسی؟!
بر روی دست دختر کوچک سر از تن بریده دیده کسی؟!
من نگویم به من تبسّم کن با نگاهت کمی تکلّم کن
****
ماهِ در خاک و خون کشیده ی من! گل سرخ زتیغ، چیده ی من!
کاش جای سَر بریده ی تو بود اینجا سَر بُریده ی من
نیزه بر صورتِ تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟
****
هر کجا از تو نام می بردم از عدو تازیانه می خوردم
وعده ی ما خرابه بود ولی کاش در قتلگاه می مردم
به خدا شامیان بدند، بدند تو نبودی مرا زدند، زدند
****
کودک وحی کی حقیر شود؟ طفل آزاده چون اسیر شود؟
از تو می پرسم ای پدر! دیدی دختر چارساله پیر شود؟
قامت خم گواه صبر من است گوشه ی این خرابه قبر من است
****
حیف از این لب و دهن باشد که بر او چوب بوسه زن باشد
دوست دارم که وقت جان دادن صورتت روی قلب من باشد
اشک تو جاری از دو عین من است بوسه ی من شهادتین من است
****
شامیان گریه ی مرا دیدند همگی کف زدند و خندیدند
من گل نوشکفته ای بودم همه با تازیانه ام چیدند
تازیانه گریست بر بدنم بدنم گشت رنگ پیرهنم
****
همه عالم گریستند به من همچو میثم گریستند به من
دل تنگ عدو نسوخت ولی سنگ ها هم گریستند به من
گریه باید برای غربت من که شود این خرابه تربت من
به ادامه مطلب بروید..
وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام تحویل دهند.
فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید: کرم ضد سیمان دارین؟
فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید: کرم ضد سیمان؟ بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم دارم حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجیش گرونه ها
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده